چرا وقتی یه جریانی اتفاق میفته و تموم میشه و می گذره، بعد که بهش فکر می کنی فقط تموم ِ خوبیاش ذهنتو پر می کنه؟ چرا فقط تموم خاطرات ِ شیرین و دوست داشتنی که از جنس ِ همون زمان ِ وقوعشون هستن به سمت ِ قلب و روحت روونه میشن و از تلخی ها خبری نیست؟ و یادآوری این شیرینی ها هی دلتنگ ترت می کنه؟
مثل ِ وقتی که یه عزیزی میره و تو هر کاری می کنی نمی تونی بدیهاش رو به خاطر بیاری و هر چی که ازش یادت میاد فقط خوبیه و همین خاطرات بیشتر داغونت می کنه... چرا؟
سلام محبوب جان
آدم روحش زیبایی رو دوست داره
اوسامون هر وقت میخواست جواب سوال بده می گفت اول باد ببینی ظرف طرف مقابل چقدره بعد به اندازه ظرفش پاسخ بدی..می دونم ظرف تو کاسه کوچیک نیست محبوب..راجع به این موضوع خیلی می شه حرف زد...ماها ..ما آدمها و ما آدمهایی که احساسمون زیاده تو تمام مسائل پروزکشنای مثبت یادمونمیاد یا همون خوبیا...باهاش مقابله نکن...آرم بذار نم نم رد شده...دنبال چرایی نرو بیشتر اذیت میشی.
واسه همه اینطوری نیست محبوبه جونم ! تو از بس گلی ، اینطوری هستی ... بعضیا هم همه خوبیها رو یادشون میره و فقط بدیها تو ذهنشون می مونه ! این نعمت بزرگیه که شما داری خانوم گل !
بعد چرا باید خاطرات خوب داغونت کنه ؟ زندگی مگه جز همین خاطرات خوب چیز دیگه ای هم هست ؟ باور کن بهترین سرمایه زندگیمونه این خاطره ها . و چقدر هم میسازن آدم رو این تجربیات ...
فقط باید یادمون باشه ، زندگی توی خاطرات ، ما رو از زندگی توی حال نندازه .........
محبوب ، دلم برات تنگ شده خانومی ........
محبوب عزیز من
این سوالتو من هم بارها از خودم پرسیدم
فکر می کنم ذات آدما عاشق خوبیهاست برای همین هم بیشتر همین خاطرات و توی گنجینه ذهنش saveمی کنه
عزیز دلم
محبوب مریم
خواهر گلم
روزها و ساعتها به این فکر میکنم که بذار یادم بیارم روزایی که با شیرزاد دعوام میشد.
میگم بذار خاطرات بدشو به یاد بیارم و بگم مریم ببین فلان جا این کارو باهات کرد
محبوب نمیشه که نمیشه که نمیشه
میدونی تو این لحظات چی میاد جلوی چشمم؟
معذرت خواهی بعد از اون دعوا و لوس کردناش و نوازشاش
هیچی از اون دعوا یادم نمیاد
انگار اصلا وجود نداشته محبوب
گل گفتی آبجی جونم
قربونت برم من الهی عزیزم ...
این واسه آدمای زلالی مث تو صدق میکنه محبوب جان ... جددی میگما ... مثلن من اصلن اینجوری نیستم ... تموم گند کاریای عزیزای رفته یادمه !
این حست رو درک میکنم. گاهی اوقات با خود میگم کاش میشد که ازش متنفر میشدم. اینجوری راحت تر بودم. اما از این خاطرات نمیشه رها شد. نمیییییییشه
محبوب جان این تو هستی ها.... وگرنه من از همه چیز فقط شیرینی هاشو به یاد ندارم. من پر از تلخی های حادثه هستم...
راستش محبوب جان ... من بیشتر پرم از بدیهای حادثه ... کاری به عزیزان از دست رفته ندارم ... چون ناخودآگاه سعی می کنم به بدیهاشون فکر نکنم ... اما اتفاقات و جریانات، بیشتر داغونم می کنن تا شاد یا دلتنگ ...
بالاخره یکی پیداشد که مث من فک کنه خدارو شکر..
به خدا منم همیشه اینجوری ام مثلن همین جریان ِ عزیز ِ لعنتیم..! همه خانواده و دوست و آشنا هام فراموشش کردن همه بدی ها یا بی معرفتی شو یادشونه اما من نه همه میگن در حقت ظلم کرده جوونی تو به فنا داده من میگم نه شرایط اونو اینجوری کرد همه میگن خطا کرده و اگه برگرده تف میندازیم تو صورتش من میگم هر آدمی ذاتن خطا کار نیست یه عواملی دست به دست هم میده که اونو به اشتباه واداره.." همه ی ما ممکنه تو زندگی مون یک یا چند بار پامون لیز بخوریم" مطمئنن یکی دستمونو گرفته و بلندمون کرده اما اون! کسی رو نداشت که بلندش کنه شایدم پاهاش جون نداشت که بلند بشه خب
اصلن چرا من دارم اینا رو اینجا میگم... محبوب جانم..کلن میخواستم بگم منم اینجوری ام حتی از دشمنمم خوبیاش یادم می مونه و از خاطرات کل زندگیم خوباش به یادم میاد که اشکمو در میاره ..
هر وخت جواب این جمله رو " وقتی که یه عزیزی میره و تو هر کاری می کنی نمی تونی بدیهاش رو به خاطر بیاری و هر چی که ازش یادت میاد فقط خوبیه و همین خاطرات بیشتر داغونت می کنه... چرا؟ " پیدا کردی به منم بگو باشه؟باشه؟ باشه محبوب...........
دلم گرفت عزیزم ...
حتما بهت می گم ... حتماً
این سوالت نگران کننده بود...کی رفته؟
من اگه توبودن یه آدم ازش بدم بیاد یا ازش بدی ببینم عمرن خوبیاش یادم بیاد..
محبوب من که بدیاشم یادم می مونه
بدی هر آدمی
بدی هر اتفاقی
آدم باید به اندازه تو مهربون و خوب باشه که فقط خوبی یادش بمونه
من که نیستم
کاش همه مثل تو بودند..
من هم مثل خیلی ها یی که الان گفتند اینوجری نیستم
یه حادثه بد... یه حرف ناراحت کننده ... گند می زنه به همه خاطرات خوب و شیرینم
هرچند که بخوام به روی خودم نیارم... ولی گوشه ذهنم اذیتم می کنه
برای همین
محبوب نازنین
جوابی برای سولات ندارم
چطوری عزیزم . دلتنگتم به شدت
یعنی نمی دونی منم چقدر دلتنگتم و به یادتم
اوهووووم...منم همینطورم...هر چی هم تلاش میکنم بدیهاش یادم بیاد که از ذهنم بره...نمیشه لامصب...
چه خوب که تو دلت انقدر پاکه و قلبت انقدر مهربون
خوش به حالت عزیزم
همه اینطور نیستن
بایدم دلش بزرگ باشه گلم که اینطور فکر کنه.
چون تو خودت دیوو نه ای!خوبی!
به خاطر همین خوبیا یادت میمونه...
وگرنه مثه ماها گوه و بدجنس که باشی راحتی.دیگه فقط بدیا یادت میمونه.هر کی بیاد تو ذهنت با دوتا فحش روونه ش می کنی بره بیرون.
آخه دختر سال ۲۰۱۱ دیگه کی خوبه که تو خوب موندی؟؟؟
منم با سهبا موافقم محبوب
این نشون میده که تو قلبت خیلی مهربونه
اتفاقا خیلی از ادما هستن که اصلا اینطوری نیستن
همیشه نیمه خالی لیوان رو می بینن
و بدی های ادما رو به خاطر میسپرن
در مورد من برعکسه!! بهترین اتفاق ها هم دو روز که ازشون میگذره تو ذهنم زشت و تلخ میشن:(((
سلام محبوب گلم خدا به هرکس موهبت این حس دوست داشتن بی مرز آدم ها رو نمی ده ،چون واسه احساسات مرز قائل نمیشی خوبیها رو بیشتر از بدیها میبینی پس بیشتر هم به خاطر میسپاری پس دیدی لیاقت آن پست تولد کیامهر رو داشتی درسته کیا قلم خوبی داره اما خوبیهای تو سازنده آن پست بود ، دوست دارممممممممممممم.
اااا ... من اینجا کامنت گذاشته بودم ک ...
محبوب دیدی هر چی میگردی یه بدی ازش پیدا کنی تا ازش بدت بیاد شاید خاطراتش یادت نیاد اما خوبیا خودشونو به زور جا میدن تو چشت ... انگار طرف معصومه ... بدون هیچ بدی ....
حالا که اینجوری هست و خاطران خوب تو ذهن آدم میمونه وضعیتمون اینه چه برسه به اینکه خاطرات بد بمونن تو ذهنمون !!! نا شکری نکن دختر !!
به خاطر عینکی هست که تو به چشت می زاری. چون شفاف هستی همه چیز رو خوب می بینی. بهت تبریک میگم. خوش به حالت. اینجا تو شمال انقده که رطوبت بالاست ما همه چی رو نمدار و آبکی می بینیم.
البته عمومیت نداره.در برخی افراد ممکنه کاملا بر عکس هم باشه.بیشتر به قلب آدم ها بستگی داره که تا چه حد دریایی باشه...
محبوبه جان تورو خدا اگه جوابه این سوالو پیدا کردی به منم بگو ، چون منم درگیر پیدا کردن جواب این سوالم...
اگر جوابشو بدونم خیلی حالم بهتر میشه...
خدا فرشته ینازشو تنها نمیذاره خدا بهمراهه راز عزیز
نگران نباش
کاش کسایی که دوسشون داریم هرجا که هستند دلشون شاد باشه اونوقت این دلتنگی هام تموم میشه فراموش میشه
سلام
مطمئنی اینجوریه؟!
من که همه چیزش یادم میاد!
مثلآ مادربزرگم خدا بیامرز هیچوقت نمیذاشت ما بریم تو باغشون گردو بچینیم بخوریم! ما هم طی عملیاتی بسیار سری این عمل رو مرتکب میشدیم و کلی حال میکردیم! خب این مشخصه ی خوبی نیست ولی الان وقتی دلم تنگ میشه براش و بهش فکر میکنم این رو هم یادم میاد یا اینکه کلآ خیلی گیر میداد به آدم!!!!
البته مشخصه های خوب هم داشت! هروقت میشنید من دارم میرم خونشون چون میدونست قرمه سبزی دوست دارم واسم قرمه سبزی درست میکرد! آخی ی ی ی ی ی ی ی ی دلم تنگ شد براش! خدابیامرزتش!
یه چیزی بنویس
وای خدا..اینم یکی از مشکلات منه.یکی که
تا ته بدیم میره ناراحتی ازش فقط اندازهء
یه "آنه"تو همون لحظه....بعدش دیگه
آلزایمرمیگیرم نسبت به بدیهاشون
اینجوری میشه که همه آدمابنظر
من آدمای خوبین.....که به قول
هیشکی بانو::من می گم هر
آدمی ذاتن خطا کار نیست یه
عواملی دست بدست هم
میده که اون رو به اشتباه
واداره..................."
این جوری می شه که
اصولا تو دنیای من
همه آدما خوبن و
انگشت اشااااااارم
واسه نشون دادن
آدم بده برمیگرده
به خودم........
این جوریاس که
که همیشه..
یاحق...
خوش به حالت شازده
چه آدم دلخوشی هستی!
من همیشه بر عکشو تو آدما دیده بودم
به این میگن دید مثبت
به این میگن : خوبی از خودته
محبوب من؟ کامنت که گذاشتی برام ذوق کردم... خودت چرا ننوشتی چیزی دختر؟ ول کن عشق و عاشقی رو.. بدو بیا بنویسسسسسس